آیا پرداخت نصف خمس به سادات تبعیض خویشاوندى و امتیاز نژادى نیست؟
اولا: خمس به همه سادات داده نمىشود، بلکه به فقراء سادات.
ثانیا: تنها به مقدار نیاز یک سال نه بیشتر؛ بنابراین مخصوص از کارمانده ها، کودکان و یتیمان و...
رابعا: از نصف خمس مىتوانند استفاده کنند نه آنکه تمام خمس مال آنهاست، بلکه به مقدار رفع نیاز و باقى به خزانه دولت ریخته می شود؛ همانگونه که اگر خمس کم بود باید از بیت المال و یا سهم زکات به آنهاداد. بنابراین دو صندوق است؛ یکى خمس یکى زکات هر صندوقى یکنواخت(تامین نیاز یک سال براى کسانی که بالقوه و نه بالفعل درآمدى ندارند) سادات از خمس و بقیه از زکات سهم دارند فرق زکات و خمس از مالیات و جزء اموال عمومى، ولى خمس از اموال هائى است که مربوط به حکومت است و پیامبر(ص)خواسته تا دست بستگان خود را از اموال عمومى دور نگهدارد تا نگویند پیامبر(ص)خواسته تا دست بستگان خودرا بر اموال عمومى حاکم کند و اگر فقیرى در سادات بود خود حکومت او را به مقدار سایر فقراء تامین کند.
جدا شدن دو صندوق (خمس - زکات) براى مشخص شدن سادات است. تا نسب پیغمبر از بین نرود و هر سیدى نشانهاى از پیغمبر باشد.
تا محبت مردم به سادات سبب قرب آنها به رسول الله باشد. رسول الله(ص)فرمودند: "من شفیع چهارگروه هستم:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):أَرْبَعَةٌ أَنَا لَهُمْ شَفِیعٌ یوْمَ الْقِیامَةِ:
الف:الْمُکرِمُ لِذُرِّیتِی مِنْ بَعْدِی
ب:وَ الْقَاضِی لَهُمْ حَوَائِجَهُمْ
ج:وَ السَّاعِی لَهُمْ فِی أُمُورِهِمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیهِ
د:وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ[عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص253].
حفظ حوزهها،سهم امام(ع)پشتوانه مرزبانان دین است
قَالَ الْهَادِی(ع):لو لا من یبقى بعد غیبة (قائمنا) الإمام من العلماء الداعین إلیه و الدالین علیه و الذابین (عنه) و عن دینه بحجج الله و المنقذین لضعفاء عباد الله من شباک إبلیس و مردته (و من فخاخ النواصب) لما بقی أحد إلا ارتد عن دین الله و لکنهم الذین یمسکون أزمة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سکانها أولئک هم الأفضلون عند الله عز و جل[عوالی اللآلی، ج1، ص19].
قَالَ الصَّادِقُ(ع):علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر (مرز) الذی یلی إبلیس و عفاریته یمنعوهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم إبلیس و شیعته و النواصب ألا فمن انتصب لذلک من شیعتنا کان أفضل ممن جاهد الروم و الترک و الخزر ألف ألف مرة لأنه یدفع عن أدیان محبینا و ذلک یدفع عن أبدانهم احتجاج، ج1، ص17].